در دنیای امروز که مرز میان علم، فناوری و امنیت ملی بهسرعت در حال محو شدن است، نوآوری علمی دیگر صرفاً موضوع پژوهشگاهها و دانشگاهها نیست؛ بلکه در قلب رقابتهای ژئوپلیتیکی و عملیات اطلاعاتی قرار گرفته است. فناوریهای نوینی مانند زیستفناوری، هوش مصنوعی و علوم دادهمحور زیستی، نهتنها ابزار پیشرفت علمی، بلکه میدان جدیدی از رقابت و تهدیدات امنیتی را شکل دادهاند. یکی از مهمترین جلوههای این تحول، امنیت سایبری–زیستی است؛ حوزهای میانرشتهای که در آن حفاظت از زیرساختهای دیجیتال و کنترل ریسکهای زیستی در هم تنیدهاند. این فضا جایی است که «کد دیجیتال» و «کد حیات» به هم میرسند و تهدیدها میتوانند از هر دو مسیر عمل کنند.
از داده تا DNA : جاسوسی در عصر زیستفناوری
در قرن بیستویکم، مفهوم جاسوسی دیگر محدود به سرقت اسناد نظامی یا مکاتبات دیپلماتیک نیست. امروز، دادههای ژنتیکی، توالیهای ژنومی، خطوط سلولی، فرمولهای واکسن و الگوریتمهای زیستشناسی مصنوعی نیز به داراییهای استراتژیک تبدیل شدهاند. کشورهایی که در حوزههای پزشکی پیشرفته، واکسنسازی یا بیولوژی مصنوعی فعالاند، اکنون با تهدیدات هدفمند اطلاعاتی روبهرو هستند.
برای مثال، نهادهای پژوهشی ایران که در حوزه واکسنسازی، بیوتکنولوژی کشاورزی یا تولید داروهای زیستی فعالیت دارند، در سالهای اخیر بارها هدف حملات سایبری پیشرفته قرار گرفتهاند. حملاتی که گاه با نفوذ در زنجیره تأمین نرمافزارهای آزمایشگاهی یا تجهیزات خودکار DNA همراه بوده است. چنین اقداماتی میتواند با هدف سرقت دادههای تحقیقاتی، دستکاری نتایج آزمایشگاهی یا حتی نفوذ در مدلهای هوش مصنوعی زیستی انجام شود.
در شرایط ایران، حملات سایبری و نفوذ در زنجیره تأمین نرمافزارها و تجهیزات آزمایشگاهی تهدیدی واقعی و جدی است که میتواند در قالبهای متعددی بروز کند. این حملات ممکن است شامل دستکاری دادههای تحقیقاتی، سرقت نتایج آزمایشگاهی، نفوذ به مدلهای هوش مصنوعی زیستی، و دسترسی غیرمجاز به دادههای توالییابی باشند که معمولاً در پلتفرمهای خارجی آنالیز میشوند. با توجه به اینکه ایران فاقد دستگاههای سنتز DNA است و به خدمات و تجهیزات خارجی وابسته میباشد، احتمال حملات از طریق نفوذ به زنجیره تأمین نرمافزارهای آزمایشگاهی، کیتها و حتی بافرهای شیمیایی وارداتی افزایش مییابد که میتواند منجر به بروز خطاهای تشخیصی، ارائه نتایج ناقص و یا آسیبهای استراتژیک به تحقیقات و محصولات زیستی شود. در گذشته گزارشهایی مبنی بر تلاش برای سرقت دادههای ژنتیکی ایرانیان از طریق ارسال نمونه آزمایشگاهی به شرکتهای خارجی منتشر شده است که این موضوع حساسیت امنیتی دقتناپذیری در این زمینه را نشان میدهد. همچنین در ایران ماشینهای پیشرفته تحلیل، مانند دستگاههای آنالایزر در آزمایشگاههای پزشکی قانونی، در راستای تشخیص هویت و کشف جرم استفاده میشوند که حفاظت از دادهها و سختافزارهای آنها اهمیت حیاتی دارد. لذا، برای مقابله با این تهدیدات ضروری است که ساختارهای حقوقی، فنی و آموزشی قوی مطابق با استانداردهای بینالمللی و بومیسازیشده، توسعه یابند تا علاوه بر حفظ امنیت دادهها، از اختلال در فرآیندهای مولکولی بحرانی نیز جلوگیری شود و امنیت زیستی کشور افزایش یابد.

خلاصهای از سناریوهای احتمالی که در آن حملات سایبری میتوانند بر پژوهشهای زیستی تأثیر بگذارند.
الف- در یک سناریو، ۱- هکر میتواند به سامانههای امنیتی یک پایگاه داده عمومی پایگاه داده توالیهای ژنی نفوذ کند. ۲- پس از آن، به یک ژن خاص درون پایگاه داده دسترسی پیدا میکند. ۳- سپس، توالی ژن را دستکاری کرده و در نهایت ۴- نسخه تغییریافته را مجدداً در پایگاه داده بارگذاری میکند.
ب- اگر هکر نتواند مستقیماً به پایگاه داده دسترسی یابد، تهدید ممکن است در قالب سناریوهای مختلفی بروز کند :۱- هکر میتواند به سامانههای خودکار آزمایشگاهی نفوذ کرده و شرایط کنترل آنها را مختل کند.۲- مهاجم ممکن است پس از مرحله استخراج داده توسط پژوهشگر، به دادهها نفوذ کرده و تهدیدی زیستی ناشناخته ایجاد کند.۳- در سناریوی سوم، اختلال در ابزارهای بیوانفورماتیک و نرمافزارهای تحلیل داده میتواند منجر به انتشار اطلاعات نادرست و بالقوه خطرناک شود.
ترکیب فناوری و عملیات اطلاعاتی
در محیط امنیت سایبری–زیستی، جاسوسی تنها به نفوذ دیجیتال محدود نمیشود. شبکههای اطلاعاتی ممکن است از پژوهشگران مهمان، همکاریهای بینالمللی یا کنفرانسهای علمی برای جمعآوری داده استفاده کنند. گاهی حتی به بهانهی تبادل علمی یا پروژههای مشترک، اطلاعات کلیدی دربارهی فناوریهای حساس به خارج انتقال مییابد.
در ایران نیز نمونههایی از نفوذ از مسیر علمی دیده شده است؛ از تلاش برای جذب متخصصان زیستی در خارج از کشور تا همکاریهای بهظاهر پژوهشی که در واقع پوششی برای جمعآوری دادههای ژنتیکی یا فناوریهای حساس بودهاند. این روشها ترکیبی از جاسوسی انسانی (HUMINT) و نفوذ سایبری (CYBER-INT) هستند.
چالش نسبتدهی و تشخیص
ویژگی خطرناک جاسوسی در این حوزه، پنهانبودن و دیر آشکار شدن اثرات آن است. ممکن است دادههای ژنتیکی سرقتشده ماهها بعد برای تولید دارو یا واکسن خاصی در کشور دیگر بهکار روند، بدون آنکه اثری از سرقت باقی بماند. یا ممکن است مدلهای هوش مصنوعی دستکاریشده، جهتگیری نتایج زیستی را تغییر دهند بیآنکه کسی متوجه شوند.
در چنین شرایطی، شناسایی عامل تهدید تقریباً ناممکن است و حتی قوانین موجود در حوزهی امنیت زیستی یا مالکیت فکری برای این نوع تهدیدها کافی نیستند.
از آگاهی تا تابآوری
قدرت طراحی و مهندسی زیستفناوری، همانند انرژی هستهای یا هوش مصنوعی، منبعی از قدرت ملی و جذابیت اطلاعاتی است. در چنین شرایطی، تنها آگاهی کافی نیست؛ بلکه پیشبینی، هماهنگی میان نهادها و تابآوری سازمانی کلید بقاست. برای ایران، که در مسیر توسعه زیستفناوری، واکسنسازی، کشاورزی هوشمند و پزشکی شخصی گام برمیدارد، سرمایهگذاری در امنیت سایبری–زیستی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت راهبردی است. در این میدان، «امنیت» دیگر فقط حفاظت از دادهها نیست؛ بلکه رقابتی برای کنترل بر دانش و آینده حیات است.
